19 فروردین 1393
ساعت 9:02 صبح
داشتم از خانه میزدم بیرون که آقای علوی، وزیر اطلاعات زنگ زد. پرسید: «دکتر حال کردید سیاست امنیتی دولت یازدهم رو در یک جمله برای همه تشریح کردم؟» کمی فکر کردم و گفتم: «سیاست؟ سیاست دولت یازدهم مگه چیه؟» گفت: «ئه! دکتر یادتون رفت؟ قولتون به مردم در زمینه امنیتی تحقق و تقویت احساس امنیت در بین آحاد مردم بود.» گفتم: «جدی میگی؟ خوب شد یادآوری کردی...» بعد ناگهان با خودم فکر کردم نکند دوستانی که توی کانال کولر علی مطهری بودند، پشت بلوتوث گوشی من هم قایم شده باشند. این شد که بلافاصله تأکید کردم: «البته، دولت در زمینه سیاست خارجی و اقتصاد گامهای بسیار بزرگی برداشته که ما امروز اثر این گامها رو در تک تک سلولهای بدن مردم حس میکنیم.» بعد پرسیدم: «حالا اون یه جمله شما چی بوده آقای علوی؟» با تبختر خاصی گفت: «اعلام کردم با کسانی که بخواهند به امنیت و آسایش جامعه خدشه وارد کنند برخورد میشود و اجازه نمیدهیم دشمنان ملت از مردم سلب امنیت کنند.» گفتم: «خسته نباشی برادر! خب این رو که نفرات قبلی هم میگفتن. اصل اینه که دقیقا مشخص کنی چه کسانی میخوان امنیت و آسایش جامعه رو مخدوش کنن و الا هرکسی ممکنه مشمول این جمله بشه. مثلا خود من، یا همین صمد آقا دستفروش که چاقاله ریز ریز میاره کیلویی 15 هزار تومن.» با ناراحتی پرسید: «ای بابا! خب باید چی کار کنم که مردم احساس امنیت کنن؟» جواب دادم: «باید گامهای اساسی برداری. مثل دولت که در زمینه سیاست خارجی و اقتصاد گامهای بسیار بزرگی برداشته و ما امروز اثر این گامها رو در تک تک سلولهای بدن مردم حس میکنیم.»
ساعت 14:24 بعدازظهر
نهاوندیان خبر شگفتانگیزی به من داد. او گفت که در کیف پول مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون، یک اسکناس 50000 تومانی پیدا شده. این شد که بلافاصله ظریف و عراقچی و تخت روانچی را خواستم دفتر. با عصبانیت از آنان پرسیدم: «رشوه بهش دادید؟ فکر نکردید لو میره و مذاکرات هوا میشه؟» ظریف گفت: «نه دکتر جان. تحت عنوان رشوه که تقدیم نکردیم. گفتیم شیرینی بچههاست، خواست برگرده واسه بچههاش نارنگی بخره.» محکم کوبیدم به پیشانیام و گفتم: «واااای! شما چی کار کردید؟» عراقچی گفت: «حالا که چیزی نشده. اگه لو رفت میگیم مایکل مان جیبمون رو زده!» گفتم: «چی میگی عباس؟! اینطوری که بدتر روابطمون به فنا میره! رسما بهشون تهمت میزنیم.» تخت روانچی گفت: «آقا جان اصلا گردن من! اگه چیزی گفتن، بگید تخت روانچی میخواست سوغاتی بخره، دلار نداشت، پولشو با مایکل مان change کرده!» سرم داشت گیج میرفت. میکوبیدم روی زانویم و میگفتم: «چی کار کردی جواد؟ چی کار کردی تو؟» یکدفعه همهشان زدند زیر خنده و گفتند: «شوخی کردیم دکتر جان! چی روی ما حساب کردید آخه؟ بابا اسکناس ایرانی مایکل مان استعاره از روابط نزدیک دوطرف مذاکرهست.» گفتم: «ای تدبیرم توی استعاره آمریکاییها! زهرهام ترکید، این چه وضع شوخی کردنه؟!»
وقایعنگار 19 فروردین 1393:
1. وزیر اطلاعات: «با کسانی که بخواهند به امنیت و آسایش جامعه خدشه وارد کنند برخورد میشود.»
2. اسکناس 50000 تومانی در کیف پول سخنگوی اشتون!